10فروردین ماه: اولین پست بابایی برای فرشته ها
((هو خالقٌ))
سلام جیگرهای بابا
خوشگلهام خوبین؟
ببخشین که دیر فرصت شد بیام براتون بنویسم .
گلهای بابا امیدوارم حالتون خوب باشه و تو دل مامان بهتون خوش بگذره و هر چه زودتر این ٦ماه باقیمانده تموم بشه و صحیح و سالم بیایین تو زندگی من و مامان.
ما هردو داریم روزها را میشماریم که شماها رو بغل کنیم البته اینو بگم که من سال بعد عید بغلتون میکنم اخه من تا حالا به بچه های زیر ٦ ماه فامیلها نگاه هم نکردم وهمه منتظرن ببینن من برای بچه های خودم چه عکس العملی نشون میدم.
مامان هم کلی تهدیدم میکنه که باید تو بیمارستان بغل و بوستون کنم ...خدا به دادم برسه .
فقط ازتون خواهش میکنم که بابایی باشین ،مال بابا باشین، به حرف مامانتون گوش بدین ، به بابا قول بدین مامان رو اذیت نکنین ،درسته که مامانتون میخواد بعداز به دنیا امدنتون اتاقتون رو سوا کنه ولی بابایی بهتون قول میده تا زمانی که خودتون بخواهید پیش بابا میخوابید اخه مامانتون خیلی حسودیش میشه من شما رو از الان اینقدر دوست دارم .
کوچولوهای بابا خیلی دلم میخواد که هر روز باهاتون حرف بزنم اما فقط مامان میدونه که من این روزها چقدر کارم سنگینه و خسته میشم و البته مامان هم همش برای این موضوع ازم شاکی هست قول میدم اومدین پیشم جبران کنم براتون .
میخواهم باهاتون خداحافظی کنم قبلش از خدا میخواهم شما را سالم برامون نگه داره و آرزو دارم خدا به همه اونهایی که مثل ما مشتاق داشتن نی نی هستن یه اولاد سالم ببخشه .
خیلی دوستون دارم باز میگم مامان رو اذیت نکنید و مواظب همدیگر باشین .
شما و مامان همه امید و مایه آرامش زندگی من هستید .
شبتون بخیر خوب بخوابین .
اینجا هم یه بوس از دل مامان براتون فرستادم.
خدا نگهدارتون باشه.